معنی ساده وضع در لغت نامه دهخدا

ساده طور. کنایه از آدمی بی تکلف. (آنندراج)

معنی ساده وضع در فرهنگ لغت هوشیار

گول، بی هنر ساده طور شخص بی تکلف

لغت نامه دهخدا

فرهنگ لغت هوشیار

ساده ضمیر، ساده دل

(دَ / دِ وَ)

بی هنری. سادگی. حماقت. (ناظم الاطباء)

(دَ / دِ طَ)

ساده دل. آنکه طبع بی آلایش دارد. آنکه مکر و فریب ندارد. ساده ضمیر:
تا بدان عشوه های طبعفریب
از من ساده طبع برد شکیب.
نظامی

سادگی ساده لوحی حماقت، بی هنری

آنکه مکر و فریب ندارد